مرکز پایش آفتاب 2

سلام همه زندگی من:

از اون جایی که تربیت یه بچه از خودشم مهمتره و منم به عنوان یه مادر دلم نمیخواد در تربیت شما کوتاهی کنم طبق برنامه که باید شما رو برای بار دوم یعنی تو 18 ماهگی پیش مشاور میبردم اینکارو کردیم و دیروز 5 آبان به مرکز پایش کودکان آفتاب رفتیم تا از راهنمایی مشاوراش استفاده کنیم

مشاور ایندفعه خانم علوی یه خانم خیلی مهربون و خوشبرخورد بود که کلی اطلاعات در اختیار مامانی گذاشت:

همونطور که مامانی فکر میکرد شما از همه نظر تو رنج سنی خودت هستی و همه تواناییهایی رو که همسنات دارن در حد عالی داری

بازیهایی رو که مناسب سنت هستن بهمون معرفی کردن و کتاب هم گفتب از کتابای سخت برای آموزش حیوانات و صداهاشون و میوه ها استفاده کنیم

و مهمترین چیز اینکه اگه قراره بهت نه بگیم تا آخر نه باشه و بهیچ عنوان تسلیم گریه و قشقرق نشیم و آره و نه مامانی و بابایی هم بهم نزدیک باشه

و اینکه باید کم کم شما رو از خودمون موقع خواب جدا کنیم که این بعد از گرفتنت از شیر دومین کار سختیه که باید انجام بدم که از امروز شروع کردم اول توی تختت گذاشتمت که نخوابیدی بعد کنار خودم خوابیدی و منم بعد از خواب توی تختت گذاشتمت:

اول ژست خواب گرفتی و قشنگ رفتی زیر پتو

بعد یه کم حسنی گوش دادی

آخرم که با اشاره ازم خواستی از تخت بیارمت بیرون

این یکی از بازیهایی که دیروز برات گرفتم که کوچیکشو داشتی و قشنگ درست میکردی اینم بزرگش که فعلا با کمک من انجام میدی

اینم بازی دوم بلز که خیلی خوشت اومده و همش داری میزنی فکر کنم آخر حرف اون خانم مهماندار هواپیما که توی 2 ماهگیت گفت شما موزیسین میشی درست از آب دربیاد

سام و خرسیش که خیلی دوسش داره و همش تو بغلش لم میده

اینم بازی سوم مکعبای هوش که خیلی قشنگ روی هم میزاری و بعدم خراب میکنی

و یه دونه هم کتاب سخت راجع به وسایط نقلیه برات گرفتم

جلسه خوبی بود یه سی دی آموزشی هم بهم داد تا بخونم امیدوارم بتونم خوب برای تربیتت وقت بزارم

مامانی خیلی دوست داره و تنها آرزوش خوشبختی شازده پسرشه