سامسام، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

مامانی و گل پسرش

سلااااااااام

1391/1/18 18:12
نویسنده : سولماز
757 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس من

امروز پنجمین روز تولدته غیر از روز اول من بدترین روزهای زندگیمو پشت سر گذاشتم شب اول تولدت فهمیدن که تو زردی داری برای همین ساعت 12 شب تو رو از پیشم بردن تا زیر نور باشی ما فکر میکردیم فرداش تو رو مرخص کنن ولی فردا فهمیدیم که تو فاویسم داری مشکل خاصی نیست ولی همین باعث شد که تو رو بیشتر نگه دارن دیروز رفتم با هزار امید که بیارمت خونه ولی زردیت بالاتر رفته بود ومن و داغون کرد با وجودی که همیشه به همه امیدواری میدم و میدونستم مشکل خاصی نیست ولی شکستم

واقعابدترین لحظات عمرمو داشتم دلم نمیخواست یه لحظه دیگه زنده باشم همش به خودم میگفتم تو چه گناهی داری که باید از همین اول این همه سختی رو تحمل کنی  همین باعث میشد احساس عذاب وجدان شدیدی داشته باشم

ولی امروز که اومدیم بیمارستان و زردی شما پایینتر اومده بود تازه تونستم یه نفس راحتتر بکشم دکترت قول داد ایشالا فردا که زردیت پایینتر اومد تو رو مرخص کنه

باور کن دیگه تحمل یک ثانیه خونه بدون تو رو نداریم

بابا نوید بخاطر من خیلی خودشو کنترل میکنه ولی اونم امروز ترکید

آخه بیوجدان قرار نبود از همین اول ما رو تنها بزاری ما دیگه 3 نفریم قرار نیست که بازم من و بابایی 2 تایی بگذرونیم ما به هم قول دادیم همیشه در کنار هم باشیم قربونت برم ولی بازم ممنونم که تو سالمی و با اومدنت ما رو خوشبختترین پدر و مادر روی زمین کردی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)