واکسن 6 ماهگی
سلام به روی ماه گل پسرم
عزیزترینم وارد 7امین ماه زندگی قشنگش شد و در نتیجه واکسن 6 ماهگی که برای مامانی یه کابوسهو البته از بیمارستان صارم هم زنگ زدن که نمونه خونی که سه شنبه 11هم ازت گرفته بودن کافی نبوده و باید دوباره بریم برای نمونه گیری مامانی کم اذیت شده بودیم دفعه اول که دوباره باید میرفتیم بابایی که گفت اصلا نمیخواد بری ولی مامانی دلم میخواد بفهمم که پسر گلم مشکلی نداره
بالاخره امروز صبح اول رفتیم بیمارستان که خوشبختانه ایندفعه یه خانم دیگه بود که خیلی راحتتر از شما خون گرفت البته نمونه هم کم میخواستن بعد هم از اونجا راهی بهداشت شدیم که اول رفتیم برای کنترل قد و وزنت که خدا رو صد هزار مرتبه شکل عشق من همه چیزش خوب بود و روی نمودارش قرار داشت
وزن:8300 قد:70 دور سر :46
بعد هم که واکسن........... اونجا همه چی خوب بود ولی وقتی اومدیم توی خونه خیلی نا آرومی کردی برای همین مامانی زنگ زد به بابایی و ازش خواست مرخصی بگیره و بیاد خونه که بابایی مهربون اینکارو کرد و اومد پیشمون بابایی ممنونیم
تا لانم که ساعت 8 شبه خدا رو شکر تب نکردی غرغرات زیاد شده ولی خدا رو شکر تب نکردی دیگه واکسنا تموم شد رفت تا 1 سالگی نفسم
اینم چند تا عکس از 7 ماهگی پسرم:
وروجک زشته موهای عمو امیر و ول کن
آخ دورت بگردم که شیطنت از اون چشای خوشکلت میباره اونجا چی کار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی امروز براتون حریره بادام درست کردم که بیشتر استقبال کردین و 2-3 قاشق خوردید