اولین غذا
بالاخره روزی که پسرم خیلی منتظرش بود رسید روزی که پسرم تونست شروع به غذا خوردن بکنه آخه مامانی خیلی اصرار داره رو اصول جلو بره و گذاشتم تا 6 ماهت تموم بشه بعد شروع به غذا خوردن بکنی ببخشیدا که یه کم اذیت شدی آخه تو خیلی برای غذا مشتاق نشون میدی امیدوارم همینطور باشه
جونم برات بگه که صبح روز 14 فروردین ساعت 10 صبح برات یه فرنی که برنجشو از قبل آماده کرده بودم درست کردم و بابایی هم مشغول گرفتن فیلم از شما شد ولی زیاد از مزش خوشت نیومد (آخه خیلی بیمزست بین خودمون باشه)ولی به هر حال یه دو قاشقی خوردی
اینم از اولین قابلمه غذا روی گاز برای گل پسرم
این ظرف غذا هدیه خاله مامانی بوده برای تولد مامانی که اولین غذاشو مامانی توش خورده که پسرم هم اولین غذاشو توی همین ظرف خورد
عکس العمل پسری بعد از اولین قاشق غذا که زیاد خوشش نیومد
اینم قیافه یگل پسری بعد از غذا خوردن
از قاشقش بیشتر از خود غذا خوشش اومد
مامانی برات آرزوی بهترینها رو داره ایشالا پسرم همه اولینهاش بهترین باشه عاشقتم عاشقتم عاشقتم هوارتا