دیگه چیزی نمونده
سلام عزیزترینم
کمتر از 40 روزه دیگه مونده که چشم ما به روی ماه شما روشن بشه
دیروز هم با خاله شکوفه رفتیم و پرده اتاقتم گرفتم توپای رنگی هم برای سقف اتاقت گرفتم فقط مونده امروز پرده رو بدوزم و اتاقت تکمیل بشه و من بمونم و لحظه شماری برای روز میلادت
این روزا یکم دارم اذیت میشم اضافه وزن و درد زانو ولی وقتی به لحظه ای که میخوام تو نازنینم و در آغوش بگیرم فکر میکنم اینا برام بی اهمیت میشه
راستی مامانی ما دیشب ماشینمونو عوض کردیم چون 206 کوچیک بود و با اومدن شما ما به جای بیشتری احتیاج داشتیم برای همین یه هیوندا ورنا خریدیم تا برای وسایل شما جا داشته باشیم
دیگه تقریبا در مورده اسمت هم تصمیممونو گرفتیم ولی هنوز نمیتونم بگم 100 درصده ولی تا این لحظه اسم قشنگت سام امیدوارم دوست داشته باشی دلم میخواست یه اسم اصیل ایرانی و با معنا داشته باشی که همیشه به ایرانی بودنت افتخار کنی کاش اینطور باشه
بدون که عاشقتم همیشه همه جا وهر لحظه