واکسن 18 ماهگی
سلام عسل ماما نی:
تو 18 ماهه شدی و روز کابوس من هم رسید چرا کابوس؟؟؟؟خوب معلومه به خاطر واکسنت که شنیده بودم از همه سختتره و همینطور هم بود
١٥ مهر صبح رفتیم مرکز بهداشت شهر زیبا بعد از واکسن که البته پسر صبورم زیاد اذیت نکرد رفتیم خونه مامان جونت که از شیراز اومده بود دلش هم کلی هوا تو کرده بود
تا ظهر خوب بودی ولی از شب همه چی بد شد خیلی بد تمام شب رو تب داشتی از فردا صبحش هم که دیگه نتونستی راه بری و با ترس پاتو زمین میذاشتی و همش توی بغل بودی و حسابی ناز کردی دیشب هم که تا صبح نه گذاشتی من بخوابم نه بابایی و همش دوست داشتی تو بغل بابایی باشی الانم که دارم مینویسم بازم تب داری و بهت قطره دادم الاهی مامان فدات بشه و مریضی تو رو نبینه
فعلا تا بعد الان مهمون داریم عکساتو میزارم
الهی مامان قربونت بره که تو تب میسوخت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی