اولین نوروز
عیدتون مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککک
میدونم که 12 روز تاخیر داریم ولی همش دلیل داره توضیح میدم
همونطور که قبلا هم گفتم روز 29 اسفند ساعت 2.5 ظهر به سمت مشهد رفتیم تا عید رو در کنار خونواده پدری باشیم اما قبلش در کنار سفره هفت سینمون که اولین هفت سین پسرم بود چند تا عکس یادگاری گرفتیم:
پسرک شیطون مامانی که تا روی میز گذاشتیمش رفت سراغ سنجد
ما سه نفر
بعد از عکاسی رفتیم فرودگاه و به مشهد روانه شدیم
تا روز یکشنبه 4 فروردین هم در مشهد کلی خوش گذروندیم عیدی گرفتیم و البته که آتیش سوزوندیم اونم از نوع حسابیش هیچ جایی از نگاه تیزبین پسرکم دور نمود و البته که همه عاشق نفس مامان با اخلاق خوبش و مهربونیاش شدن
این مدل مشهدی غذا خوردن شماست توی ظرفشویی مشغول آب بازی و در اون بین هم اگه دوست داشتین یه کم غذا
روز سال تحویل رو در کنار خانواده عمع آرزو بودیم که طبقه پایین خونه عزیز جون زندگی میکنن بعد از صرف ماهی پلو سال جدید و جشن گرفتیم
بابایی و سام پدر بزرگ عمو شفیع و پرهام جون پسر عمه گلتون
واون کیک هم اولین کیک تولد شماست که عمه جون زحمت کشیده بود پیشاپیش گرفته بود
مشغول بررسی اتاق پرهام
اینم بعد از سال تحویل مشغول بازی
بزن بریم فضولی
یعنی من عاشق شما دو تا مردای زندگیمم با اون تیپتون
آقای مهندس یه سوال ایراد این کنترل چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسرم مشغول تغییر دکوراسیون خونه عزیز جونشه مزاحم نشید
آقای پدر در تلاش کفش کردن پای شما
من و شما آماده برای عید دیدنی رفتن
اینجا که شما تشریف بردید پاسیو نه محل رفت و آمد
فکر میکنم لبه رختخواب جای خوبی برای نشستن نباشه
یعنی رفته بودیم عید دیدنی همه چیز از روی میزا برداشته شد که شما راحت بالا پایین بریدو شما هم که از لبه میز آویزون بودید
عاشق این آرامشتم
اونجایی که تشریف بردید کابینته و اونم پیاز تو دستتون امره دیگه ای باشه
اینم عیدی عمو سعید که کلی باهاش حال کردی
و بالاخره ما برگشتیم ولی مامانی دو روز مریض بود بعدم خاله هدی اینا اومدن پیشمون بعدم که تا دیشب خاله تکتم و آرتای شیطون پیشمون بودن
یه اتفاقات دیگه هم افتاده که الان نمیتونم بگم چون شما خوابیدی ولی کم کم داری بیدار میشی ساعتم که نزدیک 2 نصفه شبه پس تا صبح