5.5 ماهگی
عشق من نفس من پسر گلم سرما خورده الهی مامان قربونت بشه قرار نیست که هر چی من خوردم تو هم بخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هفته پیش(24/6) که رفته بودیم پارک جماران از طرف محل کار بابایی برای ناهار و تفریح اونجا بودیم با خاله ملیحه و رومینا خوش گذشت ولی فرداش که از خواب بیدار شدم احساس کردم سرما خوردم و از یکشنبه حسابی افتادم برای همین چند روز رفتیم خونه مامان جون که هم مواظب من باشن هم با شما بازی کنن ولی الان تازه شما هم سرما خوردی آبریزش بینی داری و یه کم هم بیحالی فدات بشم من
خلاصه کل هفته رو خونه مامان جون بودیم و به شما حسابی خوش گذشت بیرون میرفتی و تا مامان جون چادرشو سر میکرد کلی ذوق میکنی چون میفهمی میخوای بیرون بری قربون پسر باهوشم بشم من
تازه دیشب هم رفته بودیم تولد کرج که اونجا 3 تا دخمل خانم خوشکل بودن که همشون عاشقت شدن (از حالا داری دلبری رو یاد میگیریا شیطون من)
امروز هم که جمعست رفتیم فروشگاه جدید هایپر می که تو اکباتان باز شده و شما چرخ خرید و هل میدادی هر کس هم میدید کلی ذوقتو میکرد با دیدن اونهمه چیزای رنگی حال کرده بودی
اینم چند تا عکس از این چند روز:
جمعه 24 شهریور پارک جماران
یه پسر خوشمل تمیز بعد از حمام
مبینا سام و رومینا