واما مسافرت
ما برگشتیم البته یک هفته ای میشه که برگشتیم ولی چون سرمون خیلی شلوغ بود تازه میخوایم از مسافرتمون بگیم که خیلی هم خوش گذشت:
سه شنبه 25 مهر بابایی ساعت 3 از سر کار اومد و ما راهی شمال شدیم این اولین مسافرت پسری به شمال و کنار دریاست ساعت 7 هم رسیدیم به ویلای عمو مجید که بین نوشهر و نور قرار داره و کنار دریاست همه اعضای خانواده بابایی اومده بودن به غیر از عمو حمید که بعد از ما اومدن
طبق روال هر ساله که به خاطر تولد درسا که 20 مهره و تو این چند سال همیشه این موقع ما شمالیم و برای درسا جشن میگیریم و کلی کادو ردو بدل میشه چون برای بقیه بچه ها هم همه کادو میگیرن و شما هم امسال به جمع کادو بگیرا اضافه شدین و 4 تا کادوی خوشکل هم گیرت اومد
پرهام و درسا و رومینا و سام عشق من نوه های خانواده جعفرزاده
بعد هم کلی زدیم و رقصیدیم و مثل همیشه عمو مجید بیشتر کارا رو به عهده داشت و روز دوم بود که متوجه در اومدن دندون شما شدیم
تا روز یکشنبه30 مهر ما شمال بودیم و کلی خوش گذروندیم البته شما اونجا یه سرمای کوچولو هم خوردی و یه شب رو خیلی بد خوابیدی ولی بقیه روزا خوب بودکنار دریا میرفتیم و یه سر هم به مرکز خریدای اطراف زدیم
راستی شما کاپ اخلاق رو به عنوان خوش اخلاقترین فرد حاضر در مسافرت گرفتی و به عنوان چهره شیرین هم انتخاب شدی که خداییش لیاقتش رو هم داشتی پسر مهربون خوش اخلاق من و اما عکسای مسافرت:
روزی که پسرم دندون دار شد و اینجا شب کنار دریا
نگاهتو به زور از دریا برمیداشتی و حسابی مات دریا بودی
بعد از یه بارون حسابی که جنگل زیبا شده
فقط دوست داشتی با ماسه ها بازی کنی و با پاهای کوچولوت جابجاشون میکردی
آماده برای بیرون رفتن عاشق این معصومیت چهرتم مامانی
یه خواب آروم کنار دریا
واینم خانواده سه نفره خوشبخت ما
این لباس کادوی عمو سعید و خاله ملیحه
افراد حاضر در اردو به غیر از خانواده عمو حمید که بخاطر مدرسه درسا روز جمعه برگشته بودن
و اینم سام من تو خواب ناز صندلی عقب ماشین که بابا جون یه جای حسابی برات درست کرده بود و شما تا کرج راحت خوابیده بودی
اینم شب قبل از مسافرت 24 مهر تولد خاله شکوفه این پرنیا دخمل خاله شکوفه
وروجک شیطون مامانی وقتی 6 ماه و 10 روز داره