یلدای من
سلام گوگولیه مامانی:
پسرم اولین شب یلداش رو تو خونه ی مامان جونش تجربه کرد هم یلدا هم تولد مامانی که مامان جون جلو جلو برام گرفته بود
شب خوبی بود با خانواده خاله سمیرا خاله فری و ترانه البته عکسای اون شب تو دوربین خاله سمیراست که هنوز به دستمون نرسیده:
پسرم در حال کمک به مادرش برای تزیین خونه
مامان جون تو قابلمه غذا میپزن.........................
هندونه ی امسال شیرین تر از همیشه
موهای فشن کاری از خاله سمیرا
شیطونک بعد از مهمونی
ایستادن در تخت برای اولین بار در 8.5 ماهگی
من موفق شدو هورا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا
پسرم چشای قشنگت درد میگیره اونقدر جلوی تلوزین وا نستا
اینم لباس جدید پسرم که خاله سمیراش براش خریده
مامان جون آخه همه چیو که نمیگیرن واستن
پسرم شب تولد مامانیش
خاله شکوفه زحمت کشیده بود و دیشب برای مامانی تولد گرفته بود یه شام عالی با کیک و کلی کادو
اینم دومین کیک تولد امسال مامانی
راستی پسرم امروز بهترین هدیه رو به مامانی داد چهارمین دندون پسرم که چند شب بیتابش کرده بود امروز دراومد
راستی پسرم دستشو به مبل میگیره و چند قدم راه میره