دندون پنجم
پسره دندون طلا
گل گل مامانی دندون پنجمش هم در اومد
دندون کوچولوتو میشه گفت اولین ساعت روز شنبه 23 دی خونه خاله سمیرا کشف کردم ولی فکر کنم یه روز جلوتر دراومده بود البته گل پسر مامانی یه کم هم مریض حال بود چون مریض شده بود و رفته بودیم دکتر آمپول هم زده بودی و زیادی سر حال نبودی
پسرم تازه تو ده ماهگی هم یادش اومده 4 دست و پا بره البته زودم خسته میشی و ترجیح میدی سینه خیز به راهت ادامه بدی
سلام کردن با سر رو هم مامان جونت یادت داد البته هر وقت عشقت بکشه
یه چند روز رفته بودیم خونه مامان جون تا من لباس مامانی رو برای عروسی دانیال که چند روزه دیگه شیراز میریم بدوزم و بالاخره تموم شد و ما به خونه تشریف آوردیم
راستی سه شنبه پیش رفتیم برای برنامه دستپخت مامان که شبکه یک پخش میشه خونه خانم مزدرانی از دوستای قدیمی و تو تلوزیون قراره نشونمون بدن ناهار قلیه ماهی بود و شما برای اولین بار ماهی رو امتحان کردی
اینم از خبرای جدید تا بعد......
سام درسخون میشود
مامان جون کف آشپزخونه به خاطر شما پتو میندازه شما میری میپیچی دور خودت
سام و ملینا نوه ی3 ساله خانم مزدرانی
یخ نزنی مامان جون
پسرم جای خوردنیای خونه خاله سمیرا رو پیدا کرد
خوب عزیز مامان پات یخ کرده که مامان جون جوراب پات میکنه تو هم هی درشون بیار
زیر میز خاله سمیرا چی داره که تو اینقدر دوسش داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟