سامسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

مامانی و گل پسرش

دکتر

سلام نفسم عشق مامانی 2 روز بود که هر چی میخورد بالا می آورد گفتم شاید سردیش کرده عرق نعنا و نبات بهت دادم ولی بهتر نشدی دیگه بردیمت دکتر که گفت احتمالا زیاد خوردی یا با حرص خوردی ولی به نظر من که تو کم خوراکی و شیر خیلی کم میخوری ولی دکتر نظر دیگه ای داشت ولی به هر حال بعد از بردنت دکتر خدا رو شکر حالت خوب شد فکر کنم فقط میخواستی ویزیت دکتر و بدیم(فدای یه تار موت) امروز هم عزیز جونت بر میگرده مشهد شب هم همگی خونه مامان جون افطاری دعوتیم البته من و تو که روزه نیستیم                         &n...
15 مرداد 1391

وروجک

سلام به: عشق من هستی من زندگی من عمر من وجود من همه کس من پسر من نفس من مامانی عاشقته و هر روز که میگذره عاشق ترم میشه 5 شنبه عزیزجونت از مشهد اومده 2 روز خونه ما بود و دیشب رفته خونه عمو سعید سوغاتی هم به اسباب بازی و یه بلوز برای گل پسرم اورده شما هم که حسابی خودتو براش لوس کردی و تا باهات حرف زد از اون خنده های صدا دار جدیدت تحویلش دادی ولی از صبح ساعت 9.5 که بیدار شدی تا 12 شب یه ربع بیشتر نخوابیدی برای همین شب موقع خواب خیلی بد قلقی کردی تا خوابت برد الان هم بعد از یه گریه حسابی خوابیدی ولی در کل بچه خوبی هستی مخصوصا الان که حسابی صدات و بلند میکنی و صداهای جدید در میاری خنده هاتم که دیگه داره به قه...
15 مرداد 1391

4 ماهگی

سلام به عشق خودم پسر گلم مامانی تو امروز 4 ماهگی رو پشت سر گذاشتی و وارد پنجمین ماه زندگیت شدی بهت تبریک میگم نفسم امروز صبح با پسر گلم رفتیم آتلیه سها برای عکاسی دلم میخواد لحظه لحظه زندگیتو برات موندگار کنم واز اونجاییکه یکی یه دونه مامان خیلی آقاست امروزم نهایت همکاری رو با مامانی و اقای عکاس کرد تا عکسای خوشکلشو بگیرن واقعا زیبا شدن خاله آزاده هم همراهمون بود و هر کی هم که اونجا بود گفت که شما خیلی آقا هستید سفارش عکساتو دادم قراره فردا با هامون تماس بگیرن که بریم بگیریم هر وقت اماده شد عکساتو میزارم بعد هم رفتیم خونه خاله آزاده که شما تا شب حسابی برای خاله آزاده و عمو بهنام شیطنت کردی و اونا هم کلی باهات بازی...
15 مرداد 1391

پسر من

گل پسر قند عسل سلام شما امروز112 روزه شدی و فقط 12 روزه دیگه مونده تا 4 ماهگی شما از هفته گذشته دیگه میتونی کامل غلت بزنی و بعد از غلط زدن هم چون دیگه خودت نمیتونی برگردی غر میزنی کاملا هم در خوردن دستات چه یه دو نه انگشت چه 4 تایی و چه مشتت تبحر پیدا کردی دیگه توی خواب هم غلط میزنی و این باعث میشه راحتتر بخوابی و مدت زمان بیشتر قربونت برم که حسابی هم خوش خندهای و دیگه کمکم با صدای بلند میخندی و در ضمن دعوامونم میکنی!!!!!!!! الهی من .... که به شما شیر نمیدم بخوری سیر نشدی مامانی توی خواب هم باز دستتو میخوری اینم اولین غلتت توی خواب اینم خوشتیپ تر...
2 مرداد 1391

گل پسر قند عسل

سلام عشق مامانی یک هفته غیبت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟توضیح میدم براتون............................... چهارشنبه پیش که شازده ١٠٠ روزه شدن با جناب آقای بختیاری صاحب خانه محترم و متعلغین که شامل :همسرشون پسرشون عروسشون دختر و داماد و نوه شون میشدن به همراه من و بابایی و البته گل سرسبد جمع یعنی شما رفتیم شیان به چه مناسبت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شیرینی به دنیا اومدن شما با ١٠٠ روز تاخیر البته بابایی چند بار به دلایل مختلف شیرینی داده بودن ولی آقای صاحبخانه محترم شام میخواستن و مگه میشه به صاب خونه نه گفت.................... اون شب خیلی خوش گذشت و ما تونستیم از زیر بار این وظیفه سر بلند بیرون بیایم اینم چند تا عکس از اون شب: ...
2 مرداد 1391

سه ونیم ماهگی

امروز پسر گلم 3 ماه ونیمه شد از دیروز هم کامل غلت میزنی و برای خودت بازی میکنی تو خواب هم که غلت میزنی دستت زیرت گیر میکنه و راحت میخوابی دیروز هم خاله ملیحه اینا اینجا بودن که رومینا کلی با شما بازی کرد شب  با هم رفتیم سمرقند که شما بیشتر راهو تو کالسکه خواب بودی حسابی شیطون و بلا شدی میخندی و دل مامان و بابا رو آب میکنی قربون اون خنده هات بره مامانی ...
30 تير 1391

100 روزگی

          آره گل مامان تو امروز 100 روزت شد خوشحالم خوشحالم خیلی خوشحالم دلیل این همه خوشحالی هم فقط حضور پر از برکت و شادی تو تو زندگی من و بابا نوید که عشق ما رو پایدارتر و زیباتر کرد عزیزترینم امیدوارم روزای عمرت هر روز زیباتر و پربارتر و سرشار از عشق و شادی باشه همیشه بخند همیشه............................   ...
21 تير 1391

روز عکاسی

سلام نفسم دیروز روز عکاسی بود مامانی میخواست شما رو ببره آتلیه ولی گفتم شاید اذیت بشی و وقتی خاله آزاده که عکاس ماهریه پیشنهاد داد به خونه بیاد منم استقبال کردم وخاله جون دیروز ساعت 10.5 به خونه ما اومد مشغول صحبت شدیم و وقتی خواستیم آماده شیم برای عکاسی شما خوابتون گرفت برای همین خاله جون اول عکسای خوابیدتو گرفت بعد از یه چرت یه ربه بیدار شدی و خاله جون بقیه عکسا رو گرفت بعد از 2 ساعت دیگه خسته شدی و خوابت گرفت خاله جون 110 تا عکس از عشق من گرفت و گفت که شما خیلی بچه خوبی بودی و خیلی همکاری کردی و اینکه قیافت تو هر عکسی عوض میشه این عکسای اولیه ا...
21 تير 1391

نیمه شعبان

عیدت مبارک عزیزم البته این نوشته مربوط به هفته قبله که جشن نیمه شعبان بود شب مامانی وسایل پیک نیک و جمع کرد و به همراه خاله شکوفه اینا رفتیم بوستان جوانمردان ایران که شب افتتاحیه بود این اولین شبیه که شازده کوچولومونو بردی پارک خیلی هم خوش گذشت 5 شنبه هم خونه زن دایی طاهره دعوت بودیم که اونجا هم تمام کسایی که برای اولین بار تو رو میدیدن گفتن شما شبیه بابا نویدتی پس من چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینم عکس روز نیمه شعبان ...
20 تير 1391