روز زیبا
میخوام از زیباترین روز خدا برای بهترین هدیه زندگیم بگم: خیلی وقت بود که دلم میخواست برات بنویسم اما لان فرصتش پیش اومد عزیزترینم دلم میخواد بدونی چطور پا به این دنیا گذاشتی پس گوش کن: من و بابایی 5 سال بود که زندگی قشنگمونو شروع کردیم که روز 16 مرداد 90 درست روزی که داشتیم به خونه جدید اسباب کشی میکردیم فهمیدیم که خدا لیاقت پدر و مادر شدن رو نصیبمون کرده مامانی شک کرده بود ولی یه دفعه ساعت 5 عصر روز اسباب کشی رفتم آزمایش دادم که آقاهه گفت 2 ساعت دیگه جواب میدی 2 ساعتی که فکر میکنم طولانی ترین زمان برای من بود و جواب چیزی نبود غیر از اینکه شک من و تبدیل به یقین کرد دلم میخواست تو یه موقعیت خاص این خبر و بدم ولی خاله شکوفه نذاشت ...
نویسنده :
سولماز
16:38